♣__ کلاه خاکی __♣ من ... سال هاست تو را به قلبم وعده داده ام دل من غصه نخور خدا خیلی کریمه میبخشه بنده هاشو آخه خیلی رحیمه خداجون فدات بشم نکنه تنهام بذاری توی این روزهای بی کسی رو دلم پا بذاری میدونم بزرگی و رحمت تو حد نداره میگیری دست منو خداییتم حرف نداره این روزها به یاد تو سر میکنم لحظه هارو یاد تو همرام باشه من نمیخوام دنیا رو اگه میشه بیا پایین ببوسمت خداجون با گوشه چشم تو زندگی میشه آسون همینجوری نشستم برای تو نوشتم خدای من خیربخواه برای سرنوشتم میدونم من بدم ناشکر و بی لیاقت اما تو داری به من همیشه لطف و عنایت حالا خودت کن دوا درد دل بندتو قول میدم اصلاح کنم بنده شرمندتو نوشتم و نوشتم تا برسم به اینجا خداجونم چاکریم هرچند با روی سیا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کلاه خاکی
نظرات شما عزیزان:
من خدا را دارم
سفری میباید سفری بی همراه گم شدن تا ته تنهایی محض سازکم با من گفت: هرکجا ترسیدی از سفر لرزیدی تو بگو از ته دل من خدا را دارم منو سازم چندیست که فقط با اوییم...
من خدا را دارم
سفری میباید سفری بی همراه گم شدن تا ته تنهایی محض سازکم با من گفت: هرکجا ترسیدی از سفر لرزیدی تو بگو از ته دل: من خدا را دارم من و سازم چندیست که فقط با اوییم
سلام واقعا مطلب جالبی بود . خوشحالم که با وبلاگ شما آشنا شدم . اگه دوس داشتی یه سری هم به ما بزن خیلی خوشحال میشم
mahla
ساعت21:34---15 تير 1392
سلام داداش جونم،خوبی؟؟ خسته نباشی عزیزم..شعرت عالی بود مـــــــــــــــــرسی دلم حال اومد
خدا را دوست بداريد
حداقلش اين است كه يكي را دوست داريد كه روزي به آن ميرسيد...
سلام-عالییییییییییی بود
با خدا همینجور باید حرف زد : زیبا-ساده-خودمونی پاسخ: سلام مرسی هرکس یه مدل با خدا صحبت می کنه منم اینطوری حسمو بیان کردم
در زمین عشقی نیست که زمینت نزند
آسمان را دریاب...
منو تو آغوشت بگیر خدا میخوام بخوابم
آخه تو تنها کسی بودی که دادی جوابم منو تو آغوشت بگیر میخوام برات بخونم روی زمین چه قدر بده میخوام پیشت بمونم کی گفته باید بشکنم تا دستمو بگیری خسته شدم از عمری غربت و غم و اسیری کی گفته باید گریه ی شبامو دربیاری تا لحظه ای وقت شریفتو واسم بذاری توی آغوشه تو آرامش محضه منو با خودت ببر حتی یه لحظه بغلم کن منو بردار ببرم دور ببرم ازین زمین سرد وناجور وقتی باید واسه رها شدن یه بی فروغ بود واسه آرامش نسبی کلی حرفای دروغ بود توی دنیا هرچیزی قیمتی داره حتی وجدان واینا رو هیچ جا ندیدن نه تو انجیل نه توقرآن وقتی دنیاهمه حرف پوچ و مفته صدای هق هقتو پس کی شنفته تو که میگی پیشمی تا لحظه مرگ اینکه میگی میشکنی رنجم میدی بگو کی گفته؟ توی آغوشه تو دیگه تنها نیستم هرنفس اسیر دست غمها نیستم دیگه عاشقانه تر از عاشقانم واسه عاشقانه موندن دیگه با بها بهانه م توی آغوش تو از درد خبری نیست از دروغ وحرفای زرد اثری نیست نمیبینی کسی از هراس نونش جلو حرف نا صواب بنده زبونش توی آغوش تو آرامش محضه منو با خودت ببر حتی یه لحظه بغلم کن منو بردار ببرم دور ببرو ازین زمین سرد وناجور
از تصادف جان سالم بدر برده بود
و ميگفت زندگي خود را مديون ماشين مدل بالايش است و خدا همچنان لبخند ميزند...
به آناني كه در زمين اند رحم كن
تا كسي كه در آسمان است به تو رحم كند....
من خدايي دارم كه در اين نزديكي هاست
نه در آن بالاها مهربان خوب قشنگ چهره اش نورانيست گاه گاهي سخن ميگويد با دل كوچك من ساده تر از سخن ساده ي من او مرا ميفهمد او مرا ميخواند او مرا ميخواهد....
آسمان
چشمان آبي خداست نگران هميشه ي من و تو ....
عجيب است كه پس از گذشت يك دقيقه به پزشكي اعتماد ميكنيم
بعد از گذشت چند ساعت به كلاهبرداري! بعد از چند روز به دوستي بعد از چند ماه به همكاري بعد از چند سال به همسايه اي اما بعد از عمري به خدا اعتماد نميكنيم...
خدايا
راهي نميبينم آينده پنهان است اما مهم نيست همين كافيست كه تو راه را ميبيني و من تو را...
آرامش سهم قلبيست كه در تصرف خداست.
سلام
شعرت فوق العاده بود عااااااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااااااااااااا اااااااااالي پاسخ: سلام ممنون از لطفتون
سلام ببینم بلاخره لبات خندون شد پاسخ:
سلام خنده لب و صورت آری
خنده دل خیر
بی نام
ساعت12:59---14 مرداد 1391
سلام
شعرت خوب بود پاک و صاف همش حرف دل بود مرسی آدمو به فکر وا میداری و ممنونم به خاطر این کار پاسخ: سلام مرسی من همه تلاشم اینه که با کلمات بازی نکنم با ساده ترین واژه ها هم میشه شعر سرود شعله
ساعت23:58---13 مرداد 1391
محبت را به هيچ چيز تشبيه نتوان كرد زيرا كه هيچ چيز دقيق تر و لطيف تر از محبت نيست.
خیلی قشنگ و ساده و دلنشین بود. پاسخ: خیلی مرسی شعله عزیز
سلام افرین خیلی قشنگ بود...وقت کردیدبه منم سربزنیدپاسخ:
سلام سپاس
همنفس
ساعت20:02---13 مرداد 1391
سلام داداش گل شاعرتک بی نظیر حرف ندار توپ خودم چطوری؟عیدت مبلرک انشالله به حق امام حسن امشب گره ازکارت واشه...پاسخ:
سلام همنفس عزیز
مرسی بخاط اینهمه لطف
عید شما هم مبارک
مرسی
همنفس
ساعت20:02---13 مرداد 1391
سلام داداش گل شاعرتک بی نظیر حرف ندار توپ خودم چطوری؟عیدت مبلرک انشالله به حق امام حسن امشب گره ازکارت واشه...
کدام گوشه ی دنیا نهفته روی چو ماهت
اله من ز که پرسم نشان یوسف چاهت چقدر ناز غزل را کشیده ام که سراید تمام سوز دلم را ز دوردست نگاهت به کوچه های عبورت چقدر اب بپاشیم یواشکی من و این چشم های مانده به راهت هنوز می رسد از لا به لای این همه تقویم صدای ندبه و زاری ز جمعه های پگاهت چه قصه ها که شنیدم ز کودکی ز ظهورت نیامدی و شدم خود چه قصه گوی پر اهت چقدر هلهله دارد طنین سبز طلوعت چقدر همهمه دارد گدای این همه جاهت چگونه جان بسپارم به پای سرخ ظهورت به وقت گفتن این شعر و یا رکاب سپاهت شکسته بال عروجم ز تیرهای معاصی خدا کند که نیفتم ز دیدگان سیاهت تمام شهر و محل را سپرده ام که بگویند به هر کجا که تو هستی خدا به پشت و پناهت دعاترین دعاها همین دعای نگار است امان بده که بمیرم به پای بقیت الاهت ............ سلام اشعاری که سرودین عالی بود موفق باشین
سلام
حامد جان بخدا نمي دونم چي بگم!!! حقيقتا غير قابل توصيفند! خيلي زيبا نوشتي! خدا خيرت بده ياعلي پاسخ: merci
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پیوندهای روزانه پيوندها
|
||||||||||||
|